آفریقا،
مادر ما:
نا شکیبا
اما
مردد
چونان رودی
که به دریا می‌ریزد

آفریقا،
مادر بینوای ما
بیمار رو در مرگ،
ولی مصمم
آزادی را
به کودکانت
هدیه می‌کنی
آفریقا
در آغوش تو
دیری‌ست
کودکانمان را
تابی نیست
آفریقا
بر زانوی تو
دیری‌ست
کودکان
بازی نمی‌کنند


لب بسته‌اند
و نمی‌خواهند
به تقدیرشان گردن بنهند
نقاب بی‌تفاوتی
و سازشکاری بلاشرط را

به کناری نهاده‌اند
دیگر
خوش ندارند
کودک باشند
آفریقا
فریاد فرزندانت
بر کوهستان‌ها فرو می‌بارد
چونان رگباری ناگهانی
و به دره‌هایت می‌پیچد
چونان سیلی
که
علفزاران و کشتزارها را
می‌روید

دیگر امروز
زخمهامان را
رودهایت درمان نمی‌کنند
و کشتزارانت،
پناهمان نمی‌دهند
آفریقا
کوهستانهایت
از فریاد عدالت‌خواهی
مبارزان یکدل راه آزادی
آکنده است.