اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

شاعران زن جهان

تاریخ: تیر ۲۵, ۱۳۹۶ (صفحه 1 از 2)

فریدون مشیری

مادران با گریه می‌خفتند

نیمه شب
از ناله مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر می‌زد
زجا جستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد
لحظه‌ای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد
لحظه‌هایی شهر سرشار از صدای ناله مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک می‌پیچید!
ادامه شعر

دریتا کومو

دریتا کومو در سال ۱۹۵۸ در شهر تیرانایِ آلبانی به دنیا آمد. مادر او لیری بِلیشووا از رهبران حزب کارگر در دوران ضد فاشیست بود. پدر او ماگو کومو از رهبر پارتیزان‌ها و وزیر کشاورزی بود که بعدا زمانیی که دریتا دو ساله بود، توسط دولت کومونیستی به سی سال زندان و کار اجباری محکوم شدند. دریتا زندگی کوتاهی داشت و بعد از بیست و سه سال در سال ۱۹۸۱ به دلیل ابتلا به سرطان جان خود را از دست داد. لحظاتی که او آخرین نفس های زندگی اش را می کشید مادرش را به کار اجباری فرستاده بودند. دریتا در تنهایی مرد.

دریتا کومو

تنهایی / دریتا کومو

تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مدام
صدای غریبه‌ای‌ست که سراغ دیگری را می‌گیرد از من
یک‌شنبه‌ی سوت‌وکوری‌ست که آسمان ابری‌اش ذرّه‌ای آفتاب ندارد
حرف‌های بی‌ربطی‌ست که سر می‌برد حوصله‌ام را

تنهایی زل‌زدن از پشت شیشه‌ای‌ست که به شب می‌رسد
فکرکردن به خیابانی‌ست که آدم‌هایش قدم‌زدن را دوست می‌دارند
آدم‌هایی که به خانه می‌روند و روی تخت می‌خوابند و چشم‌های‌شان را می‌بندند امّا خواب نمی‌‌بینند
آدم‌هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌آورند و نیمه‌شب از خانه بیرون می‌زنند
ادامه شعر

قیصر امین پور

از تمام راز و رمز های عشق

از تمام راز و رمز های عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده‌ی میان تهی
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی
راستی
دلم
که می شود

اکولالیا | #قیصر_امین_پور

فروغ فرخزاد

عروسک کوکی

بیش از اینها ، آه ، آری 
بیش از اینها میتوان خاموش ماند 
میتوان ساعات طولانی 
با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت 
خیره شد در دود یک سیگار 
خیره شد در شکل یک فنجان 
در گلی بیرنگ ، بر قالی 
در خطی موهوم ، بر دیوار 
میتوان با پنجه های خشک 
پرده را یکسو کشید و دید 
در میان کوچه باران تند میبارد 
کودکی با بادبادکهای رنگینش 
ایستاده زیر یک طاقی 
گاری فرسوده ای میدان خالی را 
با شتابی پرهیاهو ترک میگوید 
ادامه شعر

احمد شاملو

همه حرفهایم شعر شد

تو خوبی
و من بدی نبودم
تو را شناختم تو را یافتم و تو را دریافتم و همه حرفهایم
شعر شد سبک شد
عقده هایم شعر شد همه سنگینی ها شعر شد
بدی شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمنی شعر شد
همه شعر ها خوبی شد
آسمان نغمه اش را خواند مرغ نغمه اش را خواند
آب نغمه اش را خواند
به تو گفتم : گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو من درختی پر شکوفه شوم
و برف آب شد شکوفه رقصید آفتاب درآمد
من به خوبی ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی ها نگاه کردم
ادامه شعر

سید علی صالحی

در سایه‌ روشن ماه و میله ها

در سایه‌روشن ماه و میله ها
تاخن به رخسار دیو
چوب خط به خواب دیوار کشیده ام
نترس
من شریک هر شب گریه های توام
نترس
از این دفتر نانوشته نترس
خواه ناخواه ورق می خورد این واژه این کتاب
تنها از این ترکه تراش بی پرده بپرس
یک مشق را مگر
چند بار بی دلیل خط می زنند
که ما باید باز
با چشم بسته و دست شکسته
تاوان نویس تنهایی تو باشیم ؟
تا کی ؟

اکولالیا | #سیدعلی_صالحی

شل سیلور استاین

آخه‌ من زشت‌ترین مرد تموم‌ شهرم‌

همیشه‌ مردای‌ خوش‌تیپ‌، دخترای‌ خوشگل‌ گیر میارن‌
مردای‌ با کلّه‌ و زبون‌دارم‌ بی‌کار نمی‌مونن‌
امّا من‌ همون‌ یه‌ باری‌ام‌ که‌ بختم‌ وا شد
طرف‌ از رو دلسوزی‌ راضی‌ شد
آخه‌ من‌ زشت‌ترین‌ مرد تموم‌ شهرم‌

با ماشین‌ گرونم‌ تو میدونا چرخ‌ می‌زنم‌،
سیگارام‌ با یه‌ صد دلاری‌ روشن‌ می‌کنم‌،
امّا هنوز… می‌فهمی‌ که‌؟ می‌فهمی‌ چی‌ می‌خوام‌ بگم‌؟
واسه‌ زشت‌ترین‌ مرد شهر اوضاع‌ عوض‌ نمی‌شه‌

در خونه‌م‌ یه‌ یادداشت‌ دیدم‌ که‌ روش‌ نوشته‌ بود:
این‌ بچّه‌ی‌ خوشگل‌ یازده‌ پوند وزنشه‌
ورش‌ دار بزرگش‌ کن‌،
ولی‌ نذار چشمش‌ به‌ صورتت‌ بی‌افته‌
ادامه شعر

احمد شاملو

عدوی تو نیستم من انکارِ توام

نمی‌توانم زیبا نباشم
عشوه‌یی نباشم در تجلی جاودانه
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابه‌خویش آذین می‌کند
در جهان پیرامنم
هرگز
خون
عریانی‌ جان نیست
و کبک را
هراسناکی سرب
از خرام
باز
نمی‌دارد
ادامه شعر

شمس لنگرودی

جنگ چیز بدی نیست

چیز بدی نیست جنگ
شکست می خورم
اشغالم میکنی

اکولالیا | #شمس_لنگرودی

Olderposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×