به این خوشم که شما گرفتار من نیستید
به این خوشم که من گرفتار شما نیستم
و به این خوشم که شما در حضور من
بهراحتی دیگری را در آغوش می کشید
و از این که شما را نمیبوسم
آتش سوزان جهنم برایم آرزو نمیکنید
خوشم که نام لطیف مرا ، ای نازنین من
شبانهروز به بیهودگی یاد نمیکنید
خوشم که در سکوت سرد کلیسا ، ای آوازهخوانان
برای ما سرود ستایش سر نمیدهید
سپاس قلبی من از آن شما باد
شما که خود نمیدانید
چه عاشقانه مرا دوست می دارید
ادامه شعر