کیست آن که به پیش میراند
قلمی را که بر کاغذ میگذارم
در لحظهی تنهایی ؟
برای که مینویسد
آن که به خاطر من قلم بر کاغذ میگذارد ؟
این کرانه که پدید آمده از لبها ، از رویاها
از تپهیی خاموش ، از گردابی
از شانهیی که بر آن سر میگذارم
و جهان را
جاودانه به فراموشی میسپارم
کسی در اندرونم مینویسد ، دستم را به حرکت درمیآورد
سخنی میشنود ، درنگ میکند
کسی که میان کوهستان سر سبز و دریای فیروزهگون گرفتار آمده
است
ادامه شعر