از قاب خود بیرون بزن ای مرد تکراری !
تا مثلِ چشمه بارها از خود شوی جاری
پرواز کن، پرواز کن، از آسمان بگذر
تا دست در دست خدای خویش بگذاری
از هفت وادی، هفت منزل، هفت شب رد شو !
تا مست گردی زالتذاذ کشف بیداری..
در غارهای روح خود چلّه نشینی کن
تا صاف گردی چون شراب ناب درباری
آنگاه تا با جوشش دریای پنهانت
از ژرفنای اندرونت پرده برداری
ادامه شعر