مهربان و دهشتناک
سیمای عشق
شبی ظاهر شد
بعد بلندای یک روز بلند
گویا کمانگیری بود
با کمانش
و یا نوازنده ای
با چنگش
دیگر نمی دانم
هیچ دیگر نمی دانم
تنها می دانم بر من زخم زده


بر قلبم
شاید با تیری ، شاید به ترانه ای
و تا ابد
می سوزد
این زخم عشق
چه می سوزد

اکولالیا | #ژاک_پره‌_ور