اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "حسین شیراحمدی"

خورخه لوئیس بورخس

تشر خورده

عشق همین است. یا پنهان خواهم شد یا خواهم گریخت. 
دیوارهای زندانش قد می کشند، همچو رویایی مخوف. 
نقاب دلفریبش عوض شده، اما مثل همیشه یگانه است. 
حال طلسم ها به چه کارم می آید: مطالعه حروف، دانشوری موهوم، کارآموزی زبانی که شمالی های سرسخت برای دریا و شمشیرشان می خواندند، صفای دوستی، سالن های کتابخانه، چیزهای معمولی، عادتها، عشق جوان مادر من، سپاه سایه مردگانم، شبی بی پایان یا طعم خواب و رویا؟ 
من با بودن و نبودن با تو زمان را می سنجم. 
حال ظرف آب بر فراز چشمه می شکند، حال مرد از صدای پرندگان برمی خیزد، حال غیر قابل تشخیصند آنها که از پنجره نگاه می کنند، اما تاریکی صلحی به بار نیاورده است. 

ادامه شعر

خورخه لوئیس بورخس

ماه

چه تنهایی بی‌قدری در این طلا
این دیگر ماه هر شب نیست
آن ماهی که «ابوالبشر» برای اول بار دید.

قرن‌ها شب‌زنده‌داری
آن را با اشک‌های باستانی لبریز کرده.

نیک بنگر
که اکنون آینه‌ی توست.

خورخه لوئیس بورخس

گلِ سرخ بی‌پایان

پانصد سال پس از هجرت
ایران از فرازِ مناره‌هایش به پایین،
به تاراج نیزه‌داران بیابان‌گرد نگریست
و عطار نیشابوری در گل سرخی خیره ماند.
با کلماتی بی‌صدا -چونان کسی که می‌اندیشد
نه آنکه ذکر می‌گوید-
خطابش داد:
“گردی شکننده‌ات در دستان من
و زمان، ما هر دو را خم می‌کند
بی‌خبر
در این عصر
در این باغِ فراموش.

ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×