یوسف خیال اوغلو نقاش و ترانهسرای سیاسی پرآوازه ترکیه در سال ۱۹۵۳ در اوواجیک از استان تونجلی ترکیه به دنیا آمد. از کردهای زازا ترکیه بود.در رشتهی نقاشی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول تحصیل کرده بود.
ادامه شعر
یوسف خیال اوغلو نقاش و ترانهسرای سیاسی پرآوازه ترکیه در سال ۱۹۵۳ در اوواجیک از استان تونجلی ترکیه به دنیا آمد. از کردهای زازا ترکیه بود.در رشتهی نقاشی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول تحصیل کرده بود.
ادامه شعر
من هیچگاه تیر و کمان نداشتم مادر
نه پرندهای را زدهام
نه شیشهی کسی را شکستهام
اما،بچهی چندان خوبی هم نبودم
هیچگاه دلت را نشکستم،همیشه گردن خود را شکستم
من در طول زندگی،همیشه خود را آزردم
هرچند ساکت به نظر آیم
مغرور و طوفانیام مادر
مانند یک نیزه
همیشه در مقابل آینه
صاف ایستاده ام مادر
من هیچگاه کاری نکردم که به تو بد بگویند
یا آبرویت لکهدار شود
اما مشتهای زیادی به سینهام کوبیدهام
قلبم را بسیار خسته کردهام
من در طول عمرم،بیش از همه خود را مواخذه کردهام
از ساندکلاود بشنوید. (نیاز به فـیلـترشـکن دارد) 👇
«ما سه نفر بودیم» که به ترکی Biz üç kişiydik ، نام ترانهای مشهور از یوسف هایال اوغلو ترانهسرا چپگرای ترکیه است که آن را احمد کایا شاعر و خواننده و فعال مدنی و سیاسی ترکیه ای اجرا کرده است. در زیر شما می توانید ترجمه ی زیبای آن از خانم فرشته درویش وند را بخوانید.
ما سه نفر بودیم
بدر خان ، نازلیجان و من
سه دهان ، سه دل ، سه فشنگِ سوگند خورده
ناممان همچو بلایی بر کوه و سنگها نوشته شده بود
گناه سنگینی بر گردن،و تفنگی چلیپاوار آویخته بر سینه
انگشت بر ماشه و گوش در انتظار
پشتمان را به خاک امانت سپرده بودیم
دستهایمان را که از سرما میلرزید بر شوکران تلخ میمالدیم
و زیر لحافی از ستاره،به آغوش هم پناه میبردیم
دریا دور بود،و تنهایی غذابمان میداد
شب به پرتگاهی میمانست با صدای شغالهای دور
که بر صورت ،نان و ترانهامان میخورد و میگذشت
نازلیجان به سینهاش آویشن میمالید
و عطر سرمست کنندهاش در هوا میپیچید او را پنهانی مینگریستیم
دلمان به هوایش پر میکشید
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑