چشمهایی هستند
که نور را نمیبینند
خاطراتی، که به یاد نمیآیند
لبخندهایی که لذتی نمیبخشند
اشکهایی که دردی را نمیشویند!
کلماتی، چون سیلی
و احساساتی، که هستند…
چشمهایی هستند
که نور را نمیبینند
خاطراتی، که به یاد نمیآیند
لبخندهایی که لذتی نمیبخشند
اشکهایی که دردی را نمیشویند!
کلماتی، چون سیلی
و احساساتی، که هستند…
چسبیدهام به تو
بسان انسان
به گناهش
هرگز
ترکت نمیکنم
اکولالیا | #مرام_المصری
مترجم #سیدمحمد_مرکبیان
مانند ولگردی
که تا توانسته خود را پُر کرده
از ترس یک روز بیغذا ماندن
خیره میشوم به تو
که بر دامنم
سر گذاشتهای
اکولالیا | #مرام_المصری
کتاب چون گناهی آویخته در تو
ترجمه از #سیدـمحمدـمرکبیان
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑