اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "فریدریش هولدرلین"

فریدریش هولدرلین

تصویر مرد دیدگانی دارد

هنگامی که مردی در آینه می‌نگرد
و تصویرش را آنجا می‌بیند، همان گونه که در نگاره‌ای؛
انگار آن مرد، خود، همانست.
تصویر مرد دیدگانی دارد،
و ماه، از سوی دیگر، روشنایی.
ادیپوس شهریار گویا چشمی اضافی دارد.
مرارتهای این انسان، وصف‌ناپذیر به نظر می‌آیند، ناگفتنی،
بیان‌ناکردنی.
اگر همان است آنچه به نمایش درمی‌آید، به همین دلیل است.
اما چه درمی‌یابم اکنون که درباره‌ات می‌اندیشم؟
مرا می‌کشانند همچنان که جویبارها با ترفندِ جانبی
که همانند آسیا می‌گسترد.
ادیپوس همان گونه مرارت داشت، البته.
طبیعتاً دلیلی دارد.
آیا هرکولس نیز مرارت کشید؟
ادامه شعر

فریدریش هولدرلین

سرود سرنوشت هیپریون

ای ارواح مقدس، در آن فرازگاه گام برمی‌دارید
در روشنان، بر زمین نرم.
نسیم‌های خداگون درخشنده
بر شما نجیبانه دست می‌کشند،
همان گونه که سرانگشتان زنی
زه‌های مقدس را می‌نوازند.

خدایان مانند طفلان خفته
بدون هیچ تدبیری دم بر می‌آورند؛
جان می‌شکوفد همواره
در آنان، عفیفانه نشانده،
ادامه شعر

فریدریش هولدرلین

نان و شراب

اما، ای دوست، ما دیر آمده‌ایم. راست است که ایزدان زنده‌اند،
اما بر فرازمان، بالا در دنیایی گونه‌گون.
آنان در آن فرازگاه وظیفه‌ای بی‌پایان به عهده دارند، و گویی کمی نگرانند
که زنده‌ایم آیا یا مرده، بسیار از ما می‌پرهیزند.
جام سست همواره نمی‌تواند آنان را در برگیرد؛
آدمیان تنها گاهی می‌توانند غنای ایزدان را برتابند. بنابراین
زندگی خود رؤیایی درباره‌ی آنها می‌شود.اما سرگشتگی و
خواب یاری‌مان می‌رساند: پریشانی و شبانه نیرو می‌دهند،
تا قهرمانان بسنده در گاهواره‌های فولادینشان ببالند،
با قلبهایی به نیرومندی ایزدان، همچنان که چنین بود
تندرآسا بر می‌آیند. با این همه اغلب
ادامه شعر

فریدریش هولدرلین

رامشگر نابینا

کجایی آخر، ای جوان، که همواره
سحرگاهان بیدارم می‌کنی، کجایی آخر تو ای روشنایی؟
قلبم بیدار است، اما شب همیشه
با جادوی مقدس خود می‌گیردم و می‌بندد.

در دمدمه‌ی صبح گوش می‌دادم، خوشحال چشم به راهت
بر آن تپه، و نه هرگز بیهوده.
هیچ گاه پیکهایت، آن نسیمهای نوشین،
مرا نمی‌فریفتند، چون همواره خود می‌رسیدی،

همه را جانبخش با دلربایی‌ات،
به راه همیشگی؛ کجایی آخر، ای روشنایی؟
دیگربار قلبم بیدار است، اما همواره
شبِ بی‌کران مرا می‌بندد و بازمی‌دارد.
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×