یکباره برگشته بودند 
همه‌ی بارهایی که تو را دیده بودم.
ایستگاه شلوغ بود و من از همه‌ی واگن‌ها پیاده شدم 
چون لشگری تشنه 
که ناگهان 
رودخانه‌اش را پیدا کند