اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "مهدی ابراهیمی"

در من مرده‌های زیادی دفن شده‌اند

در من مرده‌های زیادی دفن شده‌اند
و آنکه تو را دوست می‌داشت
آخرین مردانی بود
که از رودخانه گذشتند
از من گذشتند
با ساق‌های گل آلود و انگشتان زخم خورده
و من
سال‌هاست
در این میانه از تو سفر می‌کنم
با خزه‌ها و سنگریزه‌هایی که در من است
و عاشق‌ترین ماهی‌هایم
بی آنکه یک قدم
حتی یک قدم از تو دور شده باشم!

تفنگ شانه می خواهد

تفنگ شانه می خواهد
-چون من
که تکیه کند
گلوله می رقصد
– چون من
در راه تا برسد
و اشک و گلوله هر دو شانه ای را می لرزانند
عشق و جنگ
هر دو به یک مقصود می رسند
آنکه شلیک می کند
ناگزیر
یک چشم را باز می گذارد
اما
آنکه عاشق می شود
هر دو چشمش را می بندد

کجا دلتنگی کسی را کشته است؟

کجا دلتنگی کسی را کشته است؟
با کدام خنجر آبدیده؟
دلتنگی قاتل نبوده هیچوقت
دزدی ست گردنه گیر
در لحظه هایی که فکرش را هم نمی کنی
کمین می کند
و چنان به تاراجت می برد
که خزان
درخت تابستان را
آنگاه
تو
من
ما
همگی
آرزوی مرگ می کنیم

برای سکوتت این خانه کوچک است

برای سکوتت این خانه کوچک است
دنیا برای کلماتت حجم کمی است
رقصت در آغوشم نمی گنجد
سمفونی تنفس تو را سازهای ناشناخته ای نواخته اند..
دیوارها را از این خانه بردارند
مرزها را از دنیایی که در آن نفس می کشیم
رها نمی شویم
برقص
بگذار دیوارهای ناپیدایی فرو بریزند که آزادی ما را محبوس کرده اند!
تکلم کن
باکلماتی که سازها نمیشناسند
نظم واژه ها را به هم بریز
مگذار این همه بند مجابمان کند
به سکوتی که از صدای تو خالی است
و از پاسخ من
نامم که بر چله ی صدای تو می نشیند
تهدید جهان است
به اشتیاقی که مرز نمی شناسد
و شوق کودکانه من به شنیدن آن صدا
کلاغ ها را
از شاخه های سپیدارمان می پراند

وردپرس › خطا

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.