در شب، چند بار از خواب برخاستم
و به سوی پنجره شتافتم
و روشنایی را به تماشایی نشستم
عبارتی ناقض
گفت: رویا است
و به مرور به کاستی گرایید
و مانند همه نشانهها
باعث تسلیام نشد
تو در رویای من آبستنی
و اینجا
سال ها تنها و بی تو زندگی کردم
در شب، چند بار از خواب برخاستم
و به سوی پنجره شتافتم
و روشنایی را به تماشایی نشستم
عبارتی ناقض
گفت: رویا است
و به مرور به کاستی گرایید
و مانند همه نشانهها
باعث تسلیام نشد
تو در رویای من آبستنی
و اینجا
سال ها تنها و بی تو زندگی کردم
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑