اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "پیر پائولو پازولینی"

پیر پائولو پازولینی

نغمه‌ی ناقوس‌ها

وقتی که صبح‌دم
در آب چشمه‌ها تن می‌شوید،
شهر من
میان تصاویر ساکن ناپدید می‌شود.

آواز دوردست غوک‌ها،
نورِ ماه
و گریه‌ی غم‌گین جیرجیرک‌ها را
به یاد دارم.

دشت‌ها ناقوس‌های نماز شبانه را بلعیدند
اما من در برابر صدای آن ناقوس‌ها
غریبانه جان سپردم
احساس می‌کنم:
لطافت از میان کوهستان‌ها به من باز نمی‌گردد.

من روحِ عشق‌ام
که از ساحل‌های دور به خانه باز می‌گردم.

پیر پائولو پازولینی

به شاهزاده

اگر که برگردد خورشید هرچند فرورفته در غروب
شب اگر رنگ و بویی از شب‌های آینده بگیرد
اگر غروبی بارانی انگار از روزگار دلنشینی برآید،
که هرگز به تمامی در اختیار نبوده
دلشاد نمی‌شوم من هرگز،
خواه لذتی ببرم خواه رنجی بکشم از این‌همه:
دیگر این زندگی پیش‌رو حسی برنمی‌انگیزد در من
شاعر بودن، زمان زیادی می‌طلبد
تنها راه، ساعت‌ها و ساعت‌ها تنهایی‌ست
تا به چیزی شکل بدهی که قدرت است و رهاسازی،
خباثت است و آزادی،
تا به آشوب سبک و سیاق بدهی.

ادامه شعر

پیر پائولو پازولینی

جان و آسمان

ای عشق مادرانه،
مایهٔ دلشکستگی بدن‌های زرین پرشده از راز رحم‌ها 
معشوق ناخواسته 
با نگرش‌های ناشی از هرزگی 
و عطرش که می‌خندد همراه عضو‌های بیگناه‌اش 
پیچ‌های سنگین آتشین گیسوانش 
با نگاه‌های بی‌تفاوت ظالمانه‌اش 
و توجهات بی‌باورانه‌اش…
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×