اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب شب

هوشنگ ابتهاج

شب فرو می افتاد

شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من درین خانه ی تنها…تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید
ادامه شعر

رسول یونان

روزی دل تو نیز خواهد شکست

بارانی که روی این شهر می بارد
یک شب
روی استانبول نیز خواهد بارید
همین طور روی لندن
پراگ
و یا باکو
هر کجا باشی
یک شب
به یاد نخستین دیدار
دل تو نیز خواهد شکست
مثل دل من
زیر بارانی که از ابر خاطره ها می بارد

اکولالیا | #رسول_یونان

رسول یونان

مرا تنها گذاشته ای

مرا تنها گذاشته ای
سهم من از تو
فقط سوختن است
انگار باید بسوزم و
تمام شوم
مرا در کافه ای جا گذاشته ای
مثل سیگار نیم سوخته
مثلا رفته ای که برگردی
شب از نیمه گذشته
اما از تو خبری نشده است

اکولالیا | #رسول_یونان

پل الوار

شب همیشه به تمامی شب نیست

شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من می گویم
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست،

رویاهایی که پاسبانی می دهند
آرزویی که جان می گیرد
گرسنگی که از یاد می رود
و قلبی سخاوتمند
و دستی بخشنده
دستی گشوده
و چشم هایی که می پایند
و زندگی
یک زندگی برای با هم بودن همیشه هست…

اکولالیا | #پل_الوار
ترجمه:احمد شاملو

عباس معروفی

شبی برای تو

می‌نشینم کنار میزتان
و آنقدر شیطنت می‌کنم
که صدای همه چیز در بیاید
صدای جاقلمی و قلم‌ها
صدای خودنویس توی دست‌تان
صدای کاغذها
صدای میز
صدای هوا

آن وقتی که رسیده باشم توی بغلت
صدای خدا هم در آمده.
عاشقانه‌های ناب را
برای کسی می‌سرایند
که شعله‌ی امید
در چراغ انتظار
پت پت کند
و فانوس راه
خاموش و آویخته باشد به دیوار
ادامه شعر

مهدی اخوان ثالث

شب است

شب است
شبی آرام و باران خورده و تاریک
کنار شهر بی غم خفته غمگین کلبه ای مهجور
فغانهای سگی ولگرد می اید به گوش از دور
به کرداری که گویی می شود نزدیک

درون کومه ای کز سقف پیرش می تراود گاه و بیگه قطره هایی زرد
زنی با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه
د‌‌‌‌‌َوَد بر چهره ی او گاه لبخندی
که گوید داستان از باغ رؤیای خوش آیندی
نشسته شوهرش بیدار ، می گوید به خود در ساکت پر درد:
گذشت امروز ، فردا را چه باید کرد ؟
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×