می‌خواهم از تو بنویسم
با نامت تکیه‌گاهی بسازم
برای پرچین‌های شکسته
برای درخت گیلاس یخ‌زده؛
از لبانت
که هلال ماه را شکل می‌دهند؛
از مژگانت
که به فریب، سیاه به نظر می‌رسند؛
می‌خواهم انگشتانم را
در میان گیسوانت برقصانم؛
برآمدگی گلویت را لمس نمایم
همان جایی که با نجوایی بی‌صدا
دل از لبانت فرمان نمی‌برد؛

ادامه شعر