اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

دسته بندی اشعار شاعران ایرانی (صفحه 72 از 75)

سید علی صالحی

هجای بلند آسمانی

بر دست هام
بشارتی سپید است
که در خواب های منتظر
می روید
و از ضیافت باران
هجای بلند باستانی
علفی ست،
که با صبحی از دیار شگفت
مسیر آبی رود را
قدم می زند.
ادامه شعر

عباس معروفی

همه رنگی به تو می آید

گفته بودم؟
همه رنگی به تو می آید
و وقتی می روی
دنیای من
سراسر بی رنگ می شود؟

اکولالیا | #عباس_معروفی

رسول یونان

با تو لحظه هام پر از نور / رسول یونان

با تو لحظه هام پر از نور
بی تو تاریکه و سرده
مثل خورشید حضورت
دنیا دور تو می گرده!

گلای سرخ تو باغچه
همشون ارزونی تو
منو از خودم گرفته
عشق آسمونی تو

همه ی ترسم از اینه
تو رو از دست بدم آخر
نباید عقربه ها رو
بزارم برن جلوتر
ادامه شعر

عباس معروفی

دست های تو

دست های تو
مرا به خدا م یرساند
و دست های من
تو را به من
پله پله بر می شوم
از خودم از تنم
ساغری می شوم به دستت
نگاهم را
بر تنت بریز و…
بنوش.

اکولالیا | #عباس_معروفی

عباس معروفی

چه آرزوی دل انگیزیست

چه آرزوی دل انگیزی ست
نوشتن افسان های عاشقانه
بر پوست تنت
و خواندن آن
برای تو
چه آرزوی شورانگیزی ست!
ادامه شعر

ده شهریور است / شهرام میرزایی

ده شهریور است! خوشحالم
ده شهریور است! غمگینم
می روم سینما ، بدون هدف
وسط گریه فیلم می بینم

ده شهریور است، دستت کو
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان،
توی دستت یواش چکه کنم
ادامه شعر

خسرو گلسرخی

گریه کار ابر است / خسرو گلسرخی

ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺸﯿﺮ ،
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺭﻭﺕ
ﺑﻪ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﻢ
ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﻣﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺷﺪﯾﻢ

اکولالیا | #خسرو_گلسرخی

احمدرضا احمدی

پلک می زدم باغ در آتش می سوخت

پلک می زدم
باغ در آتش می سوخت
مرگ من
برای ادامه ی باغ کافی نبود
پس من آواز خواندم
سکوت کردم
من و گندم آموخته بودیم
که در فقر سکوت کنیم
ادامه شعر

حسین پناهی

آن روزها / حسین پناهی

آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت
و دوستش داشتم
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم
آبی آبی
آبی به رنگ دریا
و نا گهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود
زرد ، مثل نور
من شنا نمی دانستم
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها
و کابوسها

اکولالیا | حسین پناهی

احمد شاملو

ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ / احمد شاملو

ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺻﻮﺭﺗﮕﺮﺍﻥ
ﺑﺴﻴﺎﺭ
ﺍﺯ ﺁﻣﻴﺰﻩ ﯼ ﺑﺮﮒ ﻫﺎ
ﺁﻫﻮﺍﻥ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻧﺪ؛
ﻳﺎ ﺩﺭ ﺧﻄﻮﻁِ ﮐﻮﻫﭙﺎﻳﻪ ﻳﯽ
ﺭﻣﻪ ﻳﯽ
ﮐﻪ ﺷﺒﺎﻥ ﺍﺵ ﺩﺭ ﮐﺞ ﻭ ﮐﻮﺝِ ﺍﺑﺮ ﻭ ﺳﺘﻴﻎِ ﮐﻮﻩ
ﻧﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛
ﻳﺎ ﺑﻪ ﺳﻴﺮﯼ ﻭ ﺳﺎﺩﮔﯽ
ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻞِ ﭘُﺮﻧﮕﺎﺭِ ﻣﻪ ﺁﻟﻮﺩ
ﮔﻮﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﺳﻨﻪ
ﮐﻪ ﻣﺎﻍ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ.
ادامه شعر

Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×