اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "#مهسان_احمدپور"

زیبایی

باور کن زیبایی هم  میتواند
سرنوشت غم انگیزی باشد
گل ها خوب می شناسند
اندوه شکسته شدن را
با دست های کسی که
مست عطر تن توست
گاهی در امتداد نگاه  زنان  زیبا
به زخم های نامرئى میرسی
به جراحت رودخانه ای آرام
که هزار قایق
به هنگام پیش رفتن
سینه اش را شکافته باشند

اکولالیا | #مهسان_احمدپور

وارسان شایر

هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای

هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای
هر آن تن که رخت بر کنده ای ،
و بسارده ای
مشق مهیا شدنت برای من بوده است و بس
من از چشیدن طعم آنان که پیش از من آمده اند
در حافظه ی دهانت
غمگین نمی شوم‌
آنها دالانی بوده اند طویل،
دری بوده اند  نیمه گشوده
و چمدانی همچنان روی ریل مانده،
ادامه شعر

وارسان شایر

اتاق ها / وارسان شایر

مادر می گوید
درون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست،
آشپزخانه های لذت،
اتاق خواب های اندوه
و حمام های بی علاقگی.
مردها گاهی وقت ها با کلید می آیند،
گاهی وقت ها با چکش
ادامه شعر

امتداد نگاه زنان زیبا

باور کن زیبایی هم می تواند
سرنوشت غم انگیزی باشد
گل ها خوب می شناسند
اندوه شکسته شدن را
با دست های کسی که
مست عطر تن توست
گاهی در امتداد نگاه زنان زیبا
به زخم های نامرئى میرسی
به جراحت رودخانه ای آرام
ادامه شعر

شل سیلور استاین

به دنبال آبی

زن پوست آبی داشت
مرد هم
پس مرد صورتش را پنهان کرد
همانگونه که زن
آن دو تمام زندگی شان را به دنبال آبی گشتند،
از کنار هم گذشتند
و هیچ گاه ندانستند

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین
ترجمه از #مهسان_احمدپور

کریستوفر پویندکستر

من واهمه داشتم

اعتراف میکنم
من واهمه داشتم
نه تنها از عشق،
بلکه از عاشق او شدن
که او رازی اغواکننده بود،
و در اعماق خویش آبستن اسراری بود که بر همگان فهم ناشدنی بود
و من از ناکام ماندن به سان کسان دیگر واهمه داشتم
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×