اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "ابتهاج نوایی"

اِنِس کیشِویچ

و مثلا دردی نداری

و مثلاً دردی نداری
روز مثلاً آفتابیست.
تو مثلاً شادمانی
در گذری،
مثلاً نمی‌بینندت.

همه مثلاً خوشحال.
همه مثلاً آسوده.
همه مثلاً خشنود.
و تو هم مثلاً خوشحال.

زندگی ادامه دارد،
مثلاً در صلح.
پرنده‌‌ها مثلاً آزاد.
آینده مثلاً روشن،
بسان کف دست.

ادامه شعر

اِنِس کیشِویچ

فانوسی در پنجره

همین‌که هوا بد می‌شود، بورانی، بارانی،
یا برف روی زمین را می‌‌پوشاند،
مادرم همۀ گلدان‌ها را از پنجره برمی‌چیند،
و فانوسی آویزان می‌کند.

واخواهانه می‌‌پرسم: – فانوس برای چه؟ فانوس برای که؟
و صدای مادر بر زوزۀ سیاه درخت چیره می‌شود:
– پسرم، در این تاریکی، بی‌خانمانی اگر از این‌جا بگذرد،

ادامه شعر

هوشنگ ابتهاج

بهار غم انگیز

بهار آمد ، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست ؟

چه افتاد این گلستان را ، چه افتاد ؟
که آیین بهاران رفتش از یاد

چرامی نالد ابر برق در چشم
چه می گرید چنین زار از سر خشم ؟

چرا خون می چکد از شاخه ی گل
چه پیش آمد ؟ کجا شد بانگ بلبل ؟
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×