خورشید در تن تو طلوع میکند
و تو سردت است
چرا که خورشید سوزان است
و هر چیز سوزانی از شدت تواناش سرد است
هر شعری قلب عشق است و
هر عشقی قلب مرگ و در نهایت زندگی میتپد
هر شعری آخرین شعر است و
هر عشقی آخرِ فریاد
هر عشقی، ای خیال سقوط در ژرفناها،
هر عشقی آخرِ مرگ است