اینکه تنها میشوم هر بار ، تقصیر تو نیست
وه چه دشوار است این اقرار ؛ تقصیر تو نیست
میروی ، شب گریه هایم می شود لالایی ام
چشم خیس و بالش نم دار ، تقصیر تو نیست
پای غم روی گلویم ، غصه دورم میزند
سرنوشت نقطه و پرگار ، تقصیر تو نیست
خانه ای از عشق میسازم ولی هربار ویران میشود
سستی این نا بلد معمار ، تقصیر تو نیست
کج نهادم خشت اول را ، بنابراین اگر
تا ثریا کج رود دیوار ، تقصیر تو نیست
ادامه شعر