دیدار تو کشتزار نور است
آهویى بىیقرار
که از لب تشنهاش
آفتاب سحر فرو مىریزد،
دیدارت سکوت است
آبشار پرندگانى که راه سپیده را مىجویند،
لیوانى عسل
در کف ناخدایى خسته که بوى نهنگ مىدهد،
چایى دم کشیده
درست لحظهیى که از تمام دغدغهها فارغ میشود
دیدار تو کشتزار نور است
با بزهایى از بلور
که به سوى صخره چرا میکنند
بى آن که بدانند مىشکنند
و غبار بلور
در روحم فرو مىپاشند
اکولالیا | #شمس_لنگرودی