اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "#شل_سیلور_استاین" (صفحه 4 از 4)

شل سیلور استاین

وقتی‌ همسن‌ِ تو بودم‌

عموم‌ گفت‌: چه‌جوری‌ می‌ری‌ مدرسه‌؟
گفتم‌: با اتوبوس‌
عموم‌ خندید گفت‌: هه‌! وقتی‌ همسن‌ تو بودم‌
ده‌ کیلومتر راه‌ تا مدرسه‌ پیاده‌ می‌رفتم‌

عموم‌ گفت‌: چه‌قدر بار می‌تونی‌ بلن‌ کنی‌
گفتم‌:قد یه‌ گونی‌ گندم‌
عموم‌ خندید گفت‌: هه‌! وقتی‌ همسن‌ تو بودم‌
یه‌ گاری‌ تنهایی‌ می‌کشیدم‌ یه‌ گوساله‌ ر بلند می‌کردم‌

عموم‌ گفت‌: تا حالا چن‌بار دعوا کردی‌؟
گفتم‌: دوبار! هر دوبارش‌ام‌ کتک‌ خوردم‌
عموم‌ گفت‌: هه‌! وقتی‌ همسن‌ تو بودم‌
هر روز دعوا می‌کردم‌ هیچ‌ وخت‌ نمی‌خوردم‌

عموم‌ گفت‌: چند سالته‌
گفتم‌: نه‌ سال‌ نیم‌
عموم‌ بادی‌ به‌ غبغب‌ انداخت‌ گفت‌:
هه‌! وقتی‌ همسن‌ تو بودم‌… ده‌ سالم‌ بود

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

شل سیلور استاین

همیشه‌ یه‌ صدایی‌ می‌شنوی‌

همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو می‌شنوی‌،
که‌ آروم‌ آروم‌ بهت‌ می‌گه‌:
« این‌ کار درسته‌ و اون‌ کار درست‌ نیس‌»
نه‌ معلّم‌
نه‌ بابا ننه‌
نه‌ کیشیش‌
نه‌ رفیق‌ نه‌ هیچ‌ آدم‌ باکلّه‌ی‌ دیگه‌یی‌،
نمی‌تونه‌ بهت‌ بگه‌ چه‌ کاری‌ درسته‌ و چه‌ کاری‌ غلط‌!
فقط‌ به‌ اون‌ صدا
فقط‌ به‌ اون‌ صدا گوش‌ بده‌

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین
ترجمه: یغما گلرویی

شل سیلور استاین

این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد؟

این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد؟
شیب‌ پلّه‌ها بیش‌تر نشده‌؟
شهرا خیلی‌ عوض‌ شدن‌
جوونا بی‌خیالن‌
روزنامه‌ها دم‌ به‌ دم‌ آب‌ می‌رن‌
رفقام‌ آروم‌ حرف‌ می‌زنن‌،
اون‌قدر آروم‌ که‌ نمی‌شنفم‌ چی‌ می‌گن‌
جکا مث‌ قدیم‌ خنده‌دار نیستن‌
دخترا نصف‌ سابق‌ خوشگلن‌
امروز تو پارک‌ یه‌ مرد بهم‌ گفت‌:
«پدربزرگ‌»
دلواپس‌ شهرت‌ نیستم‌
دخترا رُ هنوز تو لباسای‌ ساده‌ی‌ قدیمی‌ می‌بینم‌
عاشق‌ نوازشم‌
خیلی‌ طول‌ می‌دم‌ تا از پلّه‌ بالا برم‌
دیگه‌ چوب‌خطم‌ پر شده‌
ساختمونایی‌ که‌ درست‌ شدنشون‌ دیدم‌
دارن‌ خراب‌ می‌کنن‌

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

شل سیلور استاین

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم
تا گنج رو پیدا کنیم
از هفت تا بیابون گذشتیم
از هفت تا دریا
از هفت آسمون،
اما نمی دونم چرا تو تاریکی راه افتادیم؟
چون صبح که شد،
هیچی پیدا نکردیم
فقط گم شده بودیم !
اصلاً نمی دونم کی مجبورمون کرده بود تو تاریکی راه بیفتیم؟

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

شل سیلور استاین

شتر حیوان صبوری است

شتر حیوان صبوری است
همیشه آدم را از وسط صحرا عبور می دهد.
هر چند که می داند در صحرا چیزی نیست
او همیشه دلش می خواهد بپرسد:
« مگر در صحرا چه چیزی است،
که آدم همیشه می خواهد از وسط آن بگذرد؟
اما او این سوالش را نمی پرسد،
چون شتر حیوان صبوری است

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

شل سیلور استاین

این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد

این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد
چه کلاهی سرش گذاشته
با آن خالهای تنش
فکر می کند خیلی قشنگ است
حتماً از زندگی اش کاملاً راضی است
بیچاره پلنگ
نمی داند که من او را با مدادم روی کاغذ کشیده ام
و هر وقت بخواهم می توانم او را پاک کنم
اما وای
قبل از این که پاکنم را پیدا کنم
حس می کنم حالم دارد به هم می خورد
نکند یک نفر هم دارد مرا پاک می کند

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

شل سیلور استاین

اگر نمی توانم همیشه مال تو باشم

اگر نمی توانم همیشه مال تو باشم
اجازه بده گاهی، زمانی از آن تو باشم
واگر نمی توانم گاهی، زمانی از آن تو باشم
بگذار هر وقت که تو می گویی، کنار تو باشم
اگر نمی توانم عشق راستین تو باشم
بگذار باعث سرگرمی تو باشم
اگر نمی توانم دوست خوب و پاک تو باشم
اجازه بده دوست پست و کثیف تو باشم
اما مرا اینطوری ترک نکن
بگذار دست کم چیزی باشم

اکولالیا | #شل_سیلور_استاین

Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×