یک واژه
در انتظار
بهمنی میشود
از واژگان بیشتر،
آنگاه که
در انتظار
زنی هستی
ادامه شعر
یک واژه
در انتظار
بهمنی میشود
از واژگان بیشتر،
آنگاه که
در انتظار
زنی هستی
ادامه شعر
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید سالهایی را نیز
که با تو بوده ام فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها و جاده ها را
باید دنیا را
زندگی را
ادامه شعر
وقتی که تمام مردم شهر
به خواب میروند
من در کوچه ها
تو را قدم میزنم
اکولالیا | #ایلهان_برک
هر روز با او روبرو می شدم
سر یکی از صف ها
بلیط یک اتوبوس
سخت در مشتش فشرده بود
سیر نشده از خواب هایش
با چشمانی لرزان
اگر می فهمید نگاه هایم را
سرش یه سمت جلو خم می شد
گمان کنم
پدر و مادرش مرده باشند
و خواهرش او را از مدرسه باز داشته
و سر کار فرستاده بودش
چه رویاهایی می دید
چه کسی می داند به اندازه تمام جاده ها
هی تبسمی به صورتش می دوید
وقتی که ناغافل از خواب می پرید
ادامه شعر
اگر ازت دور نباشم
چه جوری برایت دلتنگی کنم؟
گل قشنگم !
اگر کنارت نباشم
بوی گل و طعم بوسه هات
یادم می رود
بودن یا نبودن
پلک زندگی ماست
در یکی تاب می خوریم
در یکی بی تاب می شویم
ادامه شعر
بر فرو رفتگی های این سنگ
دست بکش
و قرن ها
عبور رودخانه را حس کن!
سنگ ها
سخت عاشق می شوند
اما فراموش نمی کنند
اکولالیا | #گروس_عبدالملکیان
دنیس بروتوس، شاعر معاصر آفریقایی از اهالی کشور آفریقای جنوبی در سال ۱۹۲۹ زاده شد.وی منشی کمیتیه المپیک غیر نژادپرستان آفریقای جنوبی بود و سالها در لندن به حال تبعید زندگی کرده است.مبارزات بیست ساله او با نظام حاکم بر میهنش بارها او را روانهی دخمههای ساروج و آپارتاید کرده است و سالها او را دور از مردمی که به خاطرشان سخن میگوید در تبعیدگاه گذاشته است.
ادامه شعردر این دیار
در این هوا
جائی که این درختان میروید.
آنجا که هوای پاک روان است
در پیش، در پس و در فراز
و از میان حنجرهات
در انحنای آغوشی گشوده
تا پای گنبدهای سفید شیری.
جویباری خنک و بلورین جاری است.
ادامه شعر
ایلهان برک Ilhan berk در تاریخ هجدهم نوامبر ۱۹۱۸در مانسیا در ترکیه به دنیا آمد. او یکی از شاعران برجسته پست مدرن ترکیه میباشد که علاوه بر شاعری مترجمی توانمند نیز بود. چنانچه او کتابهای مهم ازرا پاوند و نیز آرتور رمبو را به ترکی ترجمه کرده است.
ادامه شعر
هیچ کدام مال او نیست
اما هر یک نام غمانگیزی دارد:
«صبح اردیبهشت»
«پس از باران»
و
«رقص»
هر بار که نگاهشان میکنم
بغض گلویم را میگیرد
ادامه شعر
کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑