اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب ترجمه های حمیدرضا آتش برآب

الکساندر بلوک

به الهه‌ی خودم

در نوا‌های پنهانت
از تقدیری شوم خبر می‌رسد.
تمامی پیمان‌های قدیسی
نفرین می‌شوند
و سعادت
حرمت از کف می‌دهد.
و چنان نیروی گیرایی در آن‌ها می‌گذرد
که من به تکرار می‌گویم:
این تو بودی که با وسوسه‌ی زیبایی‌ات
فرشتگان را به پایین کشاندی
و هنگامی که به ایمان طعنه می‌زنی
ناگاه بر فراز سرت
هاله‌ای ارغوانی‌فام و خاکستری جلوه‌گر می‌شود
که زمانی آن را دیده بودم من.
ادامه شعر

آفاناسی فیت

با سلامی سوی تو می‌آیم

با سلامی سوی تو می‌آیم
که بگویم خورشید برخاست
که او به انوار گرمش
به روی برگ‌ها تپیدن گرفت
که بگویم بیدار شد جنگل
همه بیدار شده‌اند
هر شاخه‌ای و پرنده‌ای
از خواب جسته
و از عطش بهار لبریز است
بگویم
که چون دیروز
با همان عشق آمده‌ام
که جانم
همان‌گونه به سعادت لبریز یاری‌ست
ادامه شعر

آفاناسی فیت

تاج گل با‌شکوهت

تاج گُل با‌شکوهت
عطر افشان و خرم است
از گل‌های تاجت رایحه جاری‌است
و جعد گیسوانت از غرور عاری‌ست
تاج گل با‌شکوهت
عطر افشان و خرم است.

تاج گل با‌شکوهت
عطر افشان و خرم است
و چشمان رعد نیروی کشنده‌ای
نه، باورم نیست که عاشق نبوده‌ای
تاجِ گُلِ با‌شکوهت
عطر افشان و خرم است.
ادامه شعر

میخائیل لرمانتاف

رویا

در ژرفای دره‌ی داغستان
گرمای ظهر بود و
من
ناجُنب به زخم گلوله‌ای
افتاده بودم
از شکاف عمیق سینه‌ام
هنوز بخار برمی‌خواست
و خونم
قطره قطره سر ریز می‌کرد
افتاده بودم تنها
بر شن‌های دره
و مرا صخره های بلند در میان داشت
آفتاب به شعله‌ی سوزانش
بر تارک آن‌ها می‌تابید
و بر من هم
که در خواب مرگ بودم
آتش می‌پاشید
پس آنگاه به رؤیا دیدم
چراغ های تابانی را
بر سفره‌ی سوری که در دیارانم به پا بود
و در پوشش گل‌ها، زنانی آمدند
ادامه شعر

الکساندر پوشکین

به چاآدایف

افسونِ عشق‌ها و آرزو‌ها و افتخارات
چه کوتاه
نوازشگرمان بود
سرخوشی‌های جوانی رفتند
چونان خواب و
غبارِ سپیده‌دم
امّا به زیر جور سیطره‌ی تقدیر
اشتیاق
هنوز در ما شعله‌ور است
گوشِ جان به آوای میهن‌مان داریم
و دقایق مقدس آزادی را
با شکنجه‌ی اُمید
چشم به راهیم
آن‌گونه که عاشقِ جوان
لحظه‌ی میعادش را بپاید
مادام که زنده‌ایم
جان‌هامان را با آزادی گرما می‌بخشیم
ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×