تقریباً صبح است
توکاها روی کابل تلفن
منتظرند
و من راس ساعت ۶ صبح
ساندویچ فراموش شده‌ی
دیروز را می‌خورم
صبح آرام روز یکشنبه
یک لنگه کفشم
یک گوشه‌ی اتاق
راست ایستاده
و لنگه‌ی دیگر به پهلو
افتاده است
بله، بعضی زندگی‌ها برای هدر دادن
آفریده شده‌اند

اکولالیا | #چارلز_بوکوفسکی