امشب من و بنان و خدا گریه می کنیم
در اوج دیلمان و دعا گریه می کنیم
امشب خدا به حال من و بندگان خویش
ما هم به حال و روز خدا گریه می کنیم
با دفتری گذشته ی خود را ورق زنان
یک مشت شبه خاطره را گریه می کنیم
باران گرفته شهر پر از ضجه ی خداست
ما هم شبیه پنجره ها گریه می کنیم
ادامه شعر