اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "علی معصومی"

خورخه لوئیس بورخس

چیستان‌ها

من که امروز این سطر‌ها را به آواز می خوانم
فردا جسدی معمایی خواهم بود
که در قلمرویی جادویی و بی‌بار ساکن است
بی پیش و پس و کی.
عارفان چنین می‌گویند.
می‌گویم که باور دارم
که من نه سزاوار دوزخم و نه در خورد بهشت
ولی پیش‌بینی نمی‌کنم.

ادامه شعر

خورخه لوئیس بورخس

باران

اکنون که بارانی نرم و ریز در بیرون می‌بارد
سرانجام شامگاه کاملا ناگهانی صاف می‌شود.
در حال باریدن با باریده.
خود باران بی‌گمان چیزی است که در گذشته روی می‌دهد.

هر که باریدن آن را می‌شنود، زمانی را به یاد آورده است که
در آن، پیچش غریب سرنوشت گلی را همراه با سرخی گیج‌کننده‌ی
سرخش به او بازگردانده که نامش «رُز» بود.

ادامه شعر

خورخه لوئیس بورخس

به کسی که دیگر جوان نیست

از پیش می‌توانی صحنه‌ی فاجعه‌بار را
با آنچه در جایگاه مقرر هست، ببینی؛
قداره و خاکستر مقدر شده برای دیدو*
سکه‌ی آماده شده برای بلیساریوس*
تو در برنز پنهان شعر شش و تدی یونانی برای جنگ
به دنبال که می‌گردی،
هنگامی که این کف دست زمین در اینجا منتظر تواند
هجوم ناگهانی خون، گور خمیازه‌کش؟
در اینجا آینه‌ی جستجوناپذیری ترا می‌پاید
که چهره‌ی همه‌ی روزهای کوتاه شونده‌ی تو،
و رنج تو را خواب می‌بیند و بعد از یاد می‌برد.

ادامه شعر

خورخه لوئیس بورخس

همه‌ی هستی من

بار دیگر لب‌هایی به یاد ماندنی، بی‌همتا چون لب‌های تو.
من همین شدت کورمال کننده‌ای هستم که روح باشد.
به خوش‌وقتی نزدیک شده‌ام و در سایه‌ی رنج ایستاده‌ام.
از دریا گذشته‌ام.
سرزمین‌های بسیاری شناخته‌ام؛ یک زن و دو یا سه مرد را دیده‌ام
دختری زیبا و مغرور را دوست داشته‌ام، با آرامشی اسپانیایی.
کناره‌ی شهر را دیده‌ام، پراکندگی بی‌پایانی که خورشید خستگی‌ناپذیر
بارها و بارها در آن فرو می‌رود.
واژه‌های بسیاری پسندیده‌ام.

ادامه شعر

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×