ته چشمانش از آن نورهایی دارد که یا کور میکند و یا عاشق
ژستها و عطری دارد که یا دیوانه میکند و یا اسیر
و در اعماق قلبش برای من روشن است، که او از جای دیگری است
از این رفتارهایی دارد که چیزی نمیگوید
و پس از خاطرات حرف میزند
این روشی که راه میرود
هنگامی که میخواهد پیش قصاب برود
وقتی که تا حد فهم من خود را بالا میآورد
برای من روشن است، که او از جای دیگری است