این شاعرها از معشوقهها بدترند
این چه مصیبتی ست که از دست این آدمها میکشم؟
مگر ممکن است تمام شب را
در محرمیت مصراعی بگذارانی؟
گوش کن، ببینم میتوانی بشنوی
ترانه ی پشت بامها و دودکشها را
یا این که صدای مورچهها را
که به لانه شان گندم میبرند؟
آیا ممکن است، منتظر طلوع خورشید نشویم،
تا در کنار دریا قافیههای دست دوم را
به رفتگران جلوی خانه ام بدهم؟
ادامه شعر