اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

دسته بندی اشعار شاعران آمریکا (صفحه 8 از 19)

ریچارد براتیگان

تقریباً با یک سلام ساده

تقریباً با یک سلام ساده
همه چیز آغاز می‌شود
آن‌قدر گریه می‌کنی، تا خوابت ببرد
ولی هنوز حیرانی که
او کدام گوری رفته.

امیلی دیکنسون

فرصتی برای نفرت نبود

فرصتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش.

برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن جا که کوششی می بایست
پنداشتم ،اندک رنجی از عشق
مرا کافی ست.
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

قلب! ما او را فراموش می کنیم

قلب! ما او را فراموش می کنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشنایی اش را
وقتی فراموشش کردی
لطفا به من بگو
عجله کن
اگر تاخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

اگر در پاییز می آمدی

اگر در پاییز می آمدی،
تابستان را جارو می کردم
با نیمی خنده، نیمی ضربه،
آنچه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند.

اگر تا یکسال دیگر می‌دیدمت،
ماهها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم،
و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم،
تا زمانشان برسد.

اگر قرن ها تاخیر می‌کردند،
با دست می‌شمردمشان،
و آنقدر از آنها کم می‌کردم،
که انگشتانم به جزیره ون دیمنس* بیفتد.
ادامه شعر

ریچارد براتیگان

۹ چیز

شب است.
و شماری زیبایی
سپری شده در باد
خنده کنان همراه با
شاخه‌های درختان.
قهقهه‌ها،
رقص سایه‌ها را
با بادبادکی مُرده بازی می‌کند،
متملقان
برگ‌های فرو ریخته را هم دلبسته‌ی خود می‌کنند،
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

من هیچکسم! تو کیستی؟

من هیچکسم! تو کیستی؟
آیا تو نیز هیچکسی؟
پس اینگونه ما دوتاییم، فاش مکن
زیرا تبعیدمان می‌کنند
چقدر ملالت آور است کسی بودن
چقدر مبتذل بمانند قورباغه‌ای
تمام روز یک بند اسم خود را برای لجن زاری ستایشگر، تکرار کردن
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

امید چونان پرنده ایست

امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می‌دهد با نغمه‌ای بی‌کلام
و هرگز خاموشی نمی‌گزیند
و شیرین‌ترین آوایی‌ست که
در تندباد حوادث به گوش می‌رسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلب‌ها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

مستی ام از آن شراب تازه بود

می توانم در اندوه دست و پا بزنم
در همه ی برکه هایش
به آن عادت کرده ام
اما کوچک ترین تکان خوشی
پاهایم را سست می کند
و همچون مستان راهم را نمی شناسم
مگذار کسی خنده ای کند
مستی ام از آن شراب تازه بود
همین!
ادامه شعر

امیلی دیکنسون

پرنده‌ی امید

پرنده‌ی امید
امید، چیزی است بالدار
که بر روی ما می نشیند
و روز و شب
آوازی می خواند که هیچ کلامی ندارد

اما هرگز نیز قطع نمی شود
حتی در میان بادها و طوفان
شیرین ترین قسمت این آهنگ
همچنان به گوش می رسد

و طوفانی بس گران باید تا پرنده ی کوچکی را که
با چنین گرمی و شورانگیزی نغمه سرایی می کند
به خاموشی وادارد.
ادامه شعر

ریچارد براتیگان

کوه‌های آلپ

یک واژه
در انتظار
بهمنی می‌شود
از واژگان بیشتر،
آن‌گاه که
در انتظار
زنی هستی
ادامه شعر

Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×