عشق را بی خیال
دوست دارم
لابه لای موهای بلوندت
بمیرم
عشق را بی خیال
دوست دارم
لابه لای موهای بلوندت
بمیرم
انگار
سالها طول کشید
که دسته یی بوسه
از دهانش بچینم
و در گلدانی به رنگ سپید
در قلبم
بکارم
اما
انتظار
ادامه شعر
رک بگویم
میخواهم ببوسمت
چنان با محبت
که برای اولین بار
حس کنی که عشق
به سمت من
تعادلش را از دست میدهد
همه ی دختران باید
شعری داشته باشند، که برای آنان نوشته شده باشد
حتـا اگر لازم باشد برای این کار
آسمان به زمین بیاید
بترسی اگر، تنها می شوی
کارهای زیادی انجام می دهی
که از وجود تو نشئت نگرفته
ما همدیگر را می بینیم، تلاش مان را هم می کنیم،
اما چیزی رخ نمی دهد.
بعد از آن، هر وقت همدیگر را می بینیم
شرمنده ایم و روی مان را از هم بر می گردانیم.
در شیرینی اش
جایی که زخم های مرا می پیچد
گلی هست که زنبورها از عهده اش بر نمی آیند
برایشان زیادی غنی است
و می توانند بال هایشان را به سالن اپرا
و تمام عسل هایشان را
به نقشه های خسته کننده ی کالیفرنیایی
ناموجود تبدیل کند
ادامه شعر
اینجا نشسته ام
به عنوان یک خراب کننده ی عشق
به تو فکر می کنم
وای متاسفم. تو را ناراحت کردم
اما کار دیگری نمی توانستم بکنم
چون مجبورم آزاد باشم
ادامه شعر
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑