و در پایان خواهم گفت:
بدرود دوستی بی عهد
و شیفته وار
بالاترین پایه دیوانگی را می پیمایم
چگونه مهر ورزیدی؟
تو از بین بردی و به فنا دادی
اهمیتی ندارد
چگونه مهر ورزیدی؟
تو از بین بردی
بی محابا
لغزشی سنگدلانه…آه
نه
تو را بخشیدم
و در پایان خواهم گفت:
بدرود دوستی بی عهد
و شیفته وار
بالاترین پایه دیوانگی را می پیمایم
چگونه مهر ورزیدی؟
تو از بین بردی و به فنا دادی
اهمیتی ندارد
چگونه مهر ورزیدی؟
تو از بین بردی
بی محابا
لغزشی سنگدلانه…آه
نه
تو را بخشیدم
۱۹۵۷
خانه و جنگل
پرتره ای قدیمی
تو گفتی- گریه نکن
آتشفشان ها زبانه می کشند
میپنداشتم، تو دشمن منی…
انسان ابتدا از دشت ها خارج می شود…
سپس از گل ها
دیوانه وار
با هواپیماهای کوچک
من، رقصان زیر ماه
رخسارم را، در درون و منظره ها می جویم
سپتامبر است
برف می بارد
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑