و در پایان خواهم گفت: 
بدرود دوستی بی عهد 
و شیفته وار 
بالاترین پایه دیوانگی را می پیمایم 
چگونه مهر ورزیدی؟ 
تو از بین بردی و به فنا دادی 
اهمیتی ندارد 
چگونه مهر ورزیدی؟ 
تو از بین بردی 
بی محابا 
لغزشی سنگدلانه…آه  
نه 
تو را بخشیدم 

جسد زنده
که سرگردان
جهان را در پرتوی سفیدی می بیند.
اگر چه قالب ام تهی گشت
و ذهن ام هنوز کارهای کوچک را انجام می دهد
گرچه دستانم به لرزه افتادند
و صداها و بوها
گله وار و کژدار
خارج شدند.