سادهدلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامههای جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند
اکولالیا | #نزار_قبانی
سادهدلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامههای جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند
اکولالیا | #نزار_قبانی
بگو دوستم داری تا شعرهایم بجوشند
و واژگانم الهی شوند
عاشقم باش تا با اسب به فتحِ خورشید بروم
دل دل نکن
این تنها فرصت من است تا بیاموزم
و بیافرینم
اکولالیا | #نزار_قبانی
تورا بارها دیده ام
تورا به یاد میآورم
تو همان زنی هستی که درتاریخ نامت را بارها دیده ام
بلقیس غزل های سلیمانی
لیلی شبهای مجنونی
تو را بارها عروس خودم کرده ام
برای تو سرودهای رهایی خوانده ام
به بیابانهای سوزان گریخته ام
برای تو بارها مرده ام
تو همان زنی هستی
که میشناسمت
آری
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑