خواب و بیدار
تنم به سوی تو کشیده می شود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران سیاه شب فرو می رود.
خواب و بیدار
تنم به سوی تو کشیده می شود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران سیاه شب فرو می رود.
گرم است هر دو روی این بالش
دومین شمع رو به زوال است
در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،
تمام شب چشمهای باز بیخواب
و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن
و مرا تاب سپیدی این پرده نیست
صبح بخیر…
صبح
اکولالیا | #آنا_آخماتووا
ترجمه: آزاده کامیار
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑