به دنیا که آمدم
خونِ مادرم
ریخت از لای پاهاش.
هر دو درد کشیدیم
او بیش از من.
مادرم که مرد
خون مادرم
ریخت
رفت از لای پاهاش
و باز هر دو درد کشیدیم
و باز، او بیش از من
ادامه شعر
به دنیا که آمدم
خونِ مادرم
ریخت از لای پاهاش.
هر دو درد کشیدیم
او بیش از من.
مادرم که مرد
خون مادرم
ریخت
رفت از لای پاهاش
و باز هر دو درد کشیدیم
و باز، او بیش از من
ادامه شعر
شاعر همو که شعر مینویسد
همو که شعر نمینویسد
شاعر همو که زنجیر میدرد
همو که به خود زنجیر میزند
شاعر همو که ایمان میآورد
همو که ایمان نیاورد
شاعر همو که دروغ گفته
همو که دروغش گفتند
ادامه شعر
عریان
بی دفاع
لبالب
چشم ها، بازِ باز
به گوش
ادامه شعر
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑