اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

دسته بندی اشعار عمران صلاحی

عمران صلاحی

نام‌ات را بر زبان می‌آورم

نام‌ات را بر زبان می‌آورم
دریا بر من گسترده‌تر می‌شود
دریایی که ادامه‌ی گیسوان توست
کلام‌ات را سرمه چشم می‌کنم
آفتاب و ماه و ستارگان را
در آب‌ها می‌بینم
می‌خوانم‌ات
موجی بلند به ساحل می‌دود و دست می‌گشاید
صدفی پلک می‌زند
و تو در گیسوان‌ات می‌تابی.

عمران صلاحی

من دلم می‌خواهد

معنی آب، عمیق است و صریح
آب ، یعنی وسعت
آب یعنی پاکی، یعنی عشق
روشنی
سرشاری
بیداری
بیرنگی

زمزمه
جنبش
طوفان
طغیان
آب ، یعنی هستی

من دلم می‌خواهد
مثل نیلوفر آبی باشم
من دلم می‌خواهد
عصر با ماهی‌ها
بنشینیم
و کمی گپ بزنیم.
ادامه شعر

عمران صلاحی

نمی‌دانیم / عمران صلاحی

نمی‌دانیم
اگر عبور کنیم
وارد شده‌ایم
یا خارج

نمی‌دانیم
اگر گام برداریم
دور شده‌ایم
یا نزدیک

ایستاده‌ایم
حیران
نمی‌دانیم
بخندیم
یا گریه کنیم
ادامه شعر

عمران صلاحی

هرچه بیشتر می گریزم

هرچه بیشتر می گریزم
به تو نزدیکتر می شوم
هر چه رو برمی گردانم
تو را بیشتر می بینم
جزیره ای هستم
در آب های شیدایی
از همه سو
به تو محدودم
هزار و یک آینه
تصویرت را می چرخانند
از تو آغاز می شوم
در تو پایان می گیرم

اکولالیا | #عمران_صلاحی

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×