در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔگُشْن است.
لبریز از احساس و دیوانه از عشق
با ذرههایی از غبار و
گردههایی از طلا.
برای دیدن قامت خود، اما
دنبال آینهای میگردد!
در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔگُشْن است.
لبریز از احساس و دیوانه از عشق
با ذرههایی از غبار و
گردههایی از طلا.
برای دیدن قامت خود، اما
دنبال آینهای میگردد!
ایستاده بر سر این دوراهیها،
بر لب جاری خواهم کرد، بدرورد خویش را
تا گام نَهم در جادهٔ روح و جان خویش.
خاطرهها بیدار میشوند
ساعتهای شوم بیدار میشوند
من خواهم رسید به باغچهٔ کوچکِ سرودِ سپیدِ خویش
و لرزی ناگهان به جانم خواهد نشست
درست مثل ستارهٔ سحری.
مرده، در خیابان بر جا رها شد
با دشنه ای میان سینهاش
هیچکس نمیشناختش
فانوس چه میلرزید
مادر
فانوس خیابان
چه میلرزید
خورخه لوئیس بورخس در ۲۴ اوت سال ۱۸۹۹ بوئنوس آیرس پایتخت کشور آرژانتین به دنیا آمد. او از برجستهترین نویسندگان و شاعران معاصر آمریکای لاتین میباشد. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. بورخس بیشتر در زمینهی داستان کوتاه تبحر داشت و به همان عنوان هم در دنیا زبان زد است. در کودکیاش به دلیل بیماری چشم پدرش به کشور سوئیس نقل مکان کردند. وی در اروپا زبان های انگلیسی و فرانسوی و آلمانی را در کنار زبان مادریاش آلمانی آموخت.
ادامه شعرکپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑