اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

صفحه 177 از 189

امید یاشار اوغوزجان

فراموشم نکن

روزی فرا می رسد که انسان فراموش می کند
حتی دوست داشتنی ترین خاطره ها را
اقلا تو هر شب با صدای خسته
وقتی عقربه روی ساعت دوازده ایستاد
فراموشم نکن
زیرا من هر شب در آن ساعت
با تو زندگی کرده، به تو فکر می کنم
در خیالم، پریشان حال قدم می زنم
تو هم جایی که تاریکی سکوت می کند
فراموشم نکن
ادامه شعر

احمد شاملو

کیفر / احمد شاملو

در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر حجره
چندین مرد در زنجیر …
از این زنجیریان یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب
دشنه ئی کشته است.
از این مردان، یکی، در ظهر تابستان سوزان، نان فرزندان خود
را، بر سر برزن، به خون نان فروش
سخت دندان گرد آغشته است.
از اینان، چند کس، در خلوت یک روز باران ریز، بر راه
رباخواری نشسته اند
کسانی، در سکوت کوچه، از دیوار کوتاهی به روی بام
جسته اند
ادامه شعر

یغما گلرویی

تو را دوستتر می دارم از سرزمین خویش

تو را دوست تر می دارم از سرزمین خویش
سرزمینی که خلاصه ی بند است
و پیراهن حبسیان را
به عریانی جان من خشیده
هم از روز نخست میلاد دیده گان گریانم
دوست ترت می دارم از خورشید
که دیری ست سرزدن در این دامنه را به حیله لاف می زند
دوست ترت می دارم از ماه
که جراحت پنجه ی هزار پلنگ عاشق را بر چهره دارد
دوست ترت می دارم از پرندگان
که لال می گذرند
ادامه شعر

پل الوار

محبوب من / پل الوار

محبوب من
سپیده که سر بزند
شاید در این بیشه زار خزان زده گلی بروید
نظیر آنچه در بهار دلبستگی‌ام رویید
محبوب من
بگذر ز من
ورق بزن مرا و به آفتاب فردا بیندیش
که برای تو طلوع می‌کند

اکولالیا | #پل_الوار

شارل بودلر

ای مرگ! ای ناخدای پیر

ای مرگ!
ای ناخدای پیر!
اینک گاهِ رفتن!
بیا تا لنگرها بر کشیم!
این سرزمین بر نمی انگیزد جز ملال
آه مرگ
بگذار بادبان برافروزیم!
گرچه چون مُرکب سیاه است این دریا و آسمان
لیک هزار توی قلب هامان
ادامه شعر

داستان

خانواده مهد تمام اطلاعات غلط دنیاست

خانواده مهد تمام اطلاعات غلط دنیاست.فکر کنم در زندگی خانوادگی چیزی وجود دارد که گزاره های اشتباه تولید میکند.نزدیکی بیش از حد،سر و صدا و گرمای بودن.شاید چیزی حتی عمیق تر،مثل نیاز به بقا. موری میگوید ما موجوداتی هستیم شکننده و آسیب پذیر در محاصره دنیایی از حقایق ستیزه جو.حقایقی که شادی و امنیت ما را تهدید میکند.هر چه بیشتر در طبیعت چیزها تعمق میکنیم به نظرمی آید شالوده مان سست تر میشود.خانواده ما را از جهان جدا میکند.اشتباهات کوچک بزرگ میشود و افسانه ها شاخ و برگ پیدا میکنند.به موری میگویم بعید میدانم جهالت و اغتشاش پشتوانه انسجام خانواده باشد. ازم میپرسد چرا استوارترین خانواده های متعلق به توسعه نیافته ترین جوامع هستند.میگوید جهالت حربه بقاست. جادو وخرافات بهم میپیوندند و بنیان سنن قوم میشوند. جایی که واقعیت عینی به غلط تفسیر میشود خانواده مستحکم تر است.میگویم عجب تئوری سنگدلانه ایی. ولی موری بر صحیح بودنش پافشاری میکند….

اکولالیا | دان دلیلو
کتاب«رفک»
ترجمه:پیمان خاکسار

محمود درویش

این کلمات سرود ملی ماست

نه وطن
نه تبعید،
کلمه
این شور سپید است برای گفتن از شکوفهٔ بادام.
نه برف است
نه کتان
ادامه شعر

داستان

داستان غلام حسین ساعدی

یک شب آمدند در را زدند، خیلی راحت، و بعد من پا شدم و گفتند که یک مریض بدحال اینجا هست. بدو بدو رفتم بالا سر یک مریض فکر کردم که این دارد می‌میرد، بعد معلوم شد که نه این زائو است. وسط تابستان بود، فراوان چراغ گذاشته بودند و اتاق گرم و همه پیرزن و این‌ها در حال گریه. خلاصه من اینها را به زور از اتاق بیرون کردم چون اصلاً هوا نداشت، یک اتاق درب و داغان. بعد رفتم بالای سر این و دیدم این زائو است منتهی بچه به دنیا آمده و من به زور شلوار او را کندم، ادامه شعر

داستان

شبه وبا، شبه هنرمند

بله. شبه هنرمند گرفتار “ابلوموفیسم” کامل ذهنیست. دقیقاً هیچ امر اجتماعی برایش مطرح نیست. هیچ چیز او را تکان نمی دهد. به تمام مسائل مملکتی بی اعتناست. دنیا را آب ببرد او را خواب می برد. اما با این همه مرده گی، اصلاً جمود نعشی ندارد….
… از این شهر به آن شهر، از این جشن به آن جشن، از این مجلس به آن مجلس می رود فقط به این دلیل که همیشه حضور داشته باشد به دلیل اینکه او را ببینند. به این دلیل که فضا را بسنجد و ببیند که باد از کدام سمت می وزد و به کدام سمت باید مایل شود. ادامه شعر

یغما گلرویی

تو را دوست می دارم / یغما گلرویی

تو را دوست می دارم
به سان کودکی
که آغوشِ گشوده ی مادر را
شمع بی شعله ای که جرقّه را
نرگسی که آینه ی بی زنگارِ چشمه را

ادامه شعر

« شعرهای قدیمی‌تر شعرهای جدیدتر»

کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×