پرنده سبز رنگ را
بر روی دستانم برمیدارم
و پیش میروم
شاید،
بال کوچکی
برایم سبز شود
پرنده سبز رنگ را
بر روی دستانم برمیدارم
و پیش میروم
شاید،
بال کوچکی
برایم سبز شود
کاش ابر بودم
تا بگرید
به جای چشمان تو
اکولالیا | #سوزان_علیوان
ترجمه از #زهرا_ابومعاش
گلی که
از دل خاک شکفته میشود
عطر مرده هایمان را با خود دارد
اکولالیا | #سوزان_علیوان
ترجمه از #زهرا_ابومعاش
بارانی که
به شیشه پنجرهی ما میخورد
قطرههای اشک کودکانی است که
از اینجا رفتهاند
به سوی آسمان.
کودکانی که دلتنگ مادرانشان میشوند؛
اتاقهایشان؛
دفترهایشان؛
و از دلتنگی گریه سر میدهند.
ادامه شعر
به روی تو آغوشی گشودهام
آغوشی که دو ماه دارد و یک ستاره تنها
درونش گلهای قرمز و آتشین جریان آرامی دارد
ابتدایش دری گشوده به سمت تو
انتهایش تا همیشه گشوده میماند
به روی تو لبهایی بستهام
لبهایی که بسته میماند روی حرفهای تو
لبهایی که زیر لبهای تو چشیده میشود
جهان استوار نمی ماند
مگر با سری خمیده
بر روی شانه ی کسی که دوستش داریم
ادامه شعر
سوزان علیوان از پدری لبنانی و مادری عراقی در سال ۱۹۷۴ میلادی در بیروت به دنیا آمد. او دوران کودکی خود را به دلیل شرایط جنگی که در وطنش بود در اندلس و پاریس و قاهره را زندگی کرد. سوزان علیوان علاوه بر شعر نقاش ماهری نیز است. هم اکنون سوزان علیوان در شهر بیروت ساکن است.
ادامه شعر
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑