اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب شعر زنان (صفحه 25 از 30)

در شعر زنان مجموعه‌ی اشعار شاعران زن جهان با ملیت و ترجمه‌های متفاوت آورده شده است.

سوزان پولیس شوتز

بگذار آن باشم که

بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر می دارد
بگذار آن باشم که با تو در گلزار گل می چیند
بگذار کسی باشم که احساس درون با او می گویی
بگذار کسی باشم که بیدغدغه با او سخن می گویی
بگذار کسی باشم که در غم ، سوی او می آیی
بگذار کسی باشم که در شادی با او می خندی
بگذار کسی باشم که به او عشق می ورزی

سوزان پولیس شوتز

دیگر تحمل دوری از تو را ندارم

دیگر تحمل دوری از تو را ندارم
نمی دانی که چه قدر
دلم برایت تنگ شده است
تک تک روزها را
پشت سر می گذارم
کارهایم را به انجام می رسانم
آن گاه که باید لبخند می زنم
حتی گاه قهقهه می زنم
ولی قلباً تنهای تنها هستم
ادامه شعر

سوزان پولیس شوتز

نمی خواهم تو را عوض کنم

نمی خواهم
تو را عوض کنم
خود تو
بسیار بهتر از منی می دانی
چه به صلاح توست
نمی خواهم تو نیز
مرا عوض کنی
از تو می خواهم
من را همان گونه که هستم
بپذیری و به من احترام بگذاری
این چنین
می توانیم پیوندی استوار
با ریشه در واقعیت
و نه در رویا
بنا نهیم

سوزان پولیس شوتز

دلتنگ توام

دلتنگ توام
تو آن جایی
و من اینجا
در این فکر
که تا چه حد دوستت دارم
در این فکر
که تا چه حد برایم با ارزشی
در این فکر
که تا چه حد دلتنگ توام
تو آن جایی
و من اینجا
در این فکر
که تا چه حد در اشتیاقِ
بار دیگر
در کنار تو بودنم
ادامه شعر

ویسلاوا شیمبورسکا

کسی که هیچ زمان سهم تو نخواهد شد

شهامت می خواهد
دوست داشتن کسی که
هیچ وقت
هیچ زمان
سهم تو نخواهد شد

اکولالیا | #ویسلاوا_شیمبورسکا

هالینا پوشویاتوسکا

من جولیت هستم

من جولیت هستم
بیست و سه ساله
یک بار طعم عشق را چشیده ام
مزه تلخ قهوه سیاه می داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را دیوانه
حواسم را به هم ریخت
و رفت

ادامه شعر

هالینا پوشویاتوسکا

و حقیقت رنج است

دستم را دراز می‌کنم
در آرزوی لمس
به سیمی مسی بر می‌خورم
که جریان برق را در خود می‌برد
تکه‌تکه می‌بارم
مثل خاکستر
فرو می‌ریزم
ادامه شعر

هالینا پوشویاتوسکا

زندگی گویی معشوقی‌ست که می‌رود

فریاد می‌زنم
هرگاه که می‌خواهم زنده باشم
آن‌گاه که زندگی ترک می‌گویدم
به آن می‌چسبم
می‌گویم زندگی
زود است رفتن
دست گرمش در دستم
لبم کنار گوشش
نجوا می‌کنم
ادامه شعر

ویسلاوا شیمبورسکا

ترجیح می‌دهم/ ویسلاوا شیمبورسکا

سینما را ترجیح می‌دهم
گربه‌ها را ترجیح می‌دهم
درختانِ بلوطِ کنارِ رود وارتا را ترجیح می‌دهم.
دیکنز را بر داستایوفسکی ترجیح می‌دهم.
خودم را که آدم‌ها را دوست دارد بر خودم که بشریت را دوست دارد،
ترجیح می‌دهم

ترجیح می‌دهم نخ و سوزن آماده دمِ دستم باشد.
رنگِ سبز را ترجیح می‌دهم.
ترجیح می‌دهم نگویم که
همه‌اش تقصیرِ عقل است.
استثناها را ترجیح می‌دهم.
ترجیح می‌دهم زودتر بیرون بروم.
ترجیح می دهم با پزشکان درباره‌یِ چیزهایِ دیگر صحبت کنم.
تصاویر قدیمی راه‌راه را ترجیح می‌دهم.
خنده‌دار بودنِ شعر گفتن را
به خنده‌دار بودنِ شعر نگفتن ترجیح می‌دهم.

ادامه شعر

ویسلاوا شیمبورسکا

همان‌ام که هستم

همان‌ام که هستم
نافهمیدنی
مثل هر اتفاق
کافی بود
نیاکان دیگری داشته باشم
تا از لانه‌ی دیگری برخیزم
تا زیر بوته‌ی دیگری
از تخم درآیم
در جُبه‌خانه‌ی طبیعت
تن‌پوش‌های زیادی‌ست
تن‌پوش عنکبوت ، مرغ دریایی ، خوش صحرایی
هر کدام درست اندازه است و راحت
تا زمانی که پاره شود
ادامه شعر

Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×