اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب علی عبدالهی (صفحه 2 از 2)

اسوالد متشالی

کبوتران پارک اوپن هایمر

در شگفتم
از چه کبوترهای پارک اوپن هایمر
هرگز محبوس یا متهم نمی‌شوند
به خاطر اعمالی
که غیرمجاز و خصوصی
مرتکب می‌شوند
در آنجا
هر روز می‌بینم
که پرنده‌های گستاخ
بر نیمکت‌هایی که «تنها برای سفید»هاست
با وجود قدغن بودن
می‌نشینند
آیا آنان حقوق ویژه را نمی‌شناسند؟
پلیسی سفیدپوست از آنجا می‌گذرد
با یونیفرم کامل و مسلح
ادامه شعر

دنیس بروتوس

در زندان

در زندان
ابرها معنی می‌یابند
همچنان که پرندگان

با پاره‌ای خرد از آسمان
بریده شده با دیوارها
جدا شده با خصومتی سرد
منگنه شده
به دست سرکرده ناانسان
فقط روح برمی‌آید
اگر که بتواند

آنجا امیدی
به دیدن ستارگان نیست
لامپ‌ها و چراغ‌های قوی
آنها را فرو می‌کُشند
ادامه شعر

ایلوا ماکی

آفریقا مادر ما

آفریقا،
مادر ما:
نا شکیبا
اما
مردد
چونان رودی
که به دریا می‌ریزد

آفریقا،
مادر بینوای ما
بیمار رو در مرگ،
ولی مصمم
آزادی را
به کودکانت
هدیه می‌کنی
آفریقا
در آغوش تو
دیری‌ست
کودکانمان را
تابی نیست
آفریقا
بر زانوی تو
دیری‌ست
کودکان
بازی نمی‌کنند
ادامه شعر

ربکا ندیوزی

سنگ گران

سنگ، ستاره تابان
سنگ زیبا و گران
تو پنهانی
بر زمین گرانقدر
سنگ بی‌بدیل، نامکشوف
در میان گنجینه‌های جهان
هیچ کست از جا نمی‌تواند کند

سنگ زیبای تابان
می‌درخشی
در گرد و غبار بیابان
انگار که در دریای خروشان
جایی به دید نمی‌آیی
دریا بر سرت گذشته‌ست
ریگ بیابان بر تو غلتیده‌ست
سخت گرانی
هیچ کست از جا نمی‌تواند کند.
ادامه شعر

هاینریش هاینه

سالها از پی هم می گذرند

سالها از پی هم می گذرند
هر سال دریغ از سال قبل
عشق هیچ گاه رهایم نمیکند
و تو در قلب من جای داری
کاش تنها یک بار میدیدمت
در برابرت زانو میزدم
و جان به لب رسیده میگفتم
بانو ، من عاشق شما هستم
ادامه شعر

هاینریش هاینه

نامه ای که نوشته ای

نامه ای که نوشته ای 
هرگز نگرانم نمی کند 
گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت 
اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟ 
تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ 
این خودش یک کتاب کوچک است 
هیچ کس برای خداحافظی 
نامه ای چنین مفصل نمی نویسد 

از کتاب درختان ممنوع

	

هاینریش هاینه

هر دو عاشق هم بودند

هر دو به هم عشق می ورزیدند، اما هیچ یک را
یارایِ اعتراف آن به دیگری نبود
چه دشمن خو، به هم می نگریستند
و بر آن بودند از عشق درگذرند

عاقبت از هم جدا شدند و تنها، گاه در رویا
در اشتیاق هم بودند؛
دیر زمانی بود مرده بودند
و خود این را نمی دانستند

از کتاب درختان ممنوع

	

Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×