اینگهبرگ باخمن در ۲۵ژوئن ۱۹۲۶، هشت سال بعد از فروریختن امپراطوری اتریش، در کلاگنفورت به دنیا آمد. درمورد زادگاهش مینویسد: «میبایست آنجایی نبود یا همواره آنجا زندگی کرد تا بتوان چنین سرزمینی را بیش از یک ساعت تحمل کرد. بهرحال دوباره نباید آنجا برگشت».باخمن از ۱۹۴۶ کار انتشار آثارش را شروع کرد. در دانشگاه فلسفه، روانشناسی و زبان آلمانی خواند. در ۱۹۵۲ به «گروه ۴۷» پیوست.
گروه ۴۷ زیر نظر هانس ورنر ریشتر در ۱۹۴۷ در مونیخ پایهگذاری شده بود و یکی از مهمترین و پرنفوذترین گروههای ادبی آلمان پس از جنگ بود که اعضایش را برای اعتراضات سیاسی تربیت میکرد. باخمن شروع به نوشتن نمایشنامههای کوتاه برای رادیو اتریش کرد. او در این دوره با گونتر گراس، مارتن والزر، توماس برنارد، پل سلان و ماکس فریش روابط عمیق دوستانه و گاه عاشقانه داشت. اثر عشق میان باخمن و سلان در نوشتههای هردوی آنها پیداست، حتی بعد از سال ۱۹۵۸ که از هم جدا شدند.
در ۱۹۵۹ کرسی شعر دانشکدهی فرانکفورت را به دست آورد و جوزپه اونگارتی را به طرز استادانهای ترجمه کرد. او در تمام دوران زندگیاش تقریبن در تمام اعتراضات فمینیستی و صلحطلب شرکت داشت که بخصوص فعالیتهایش در مخالفت با جنگ ویتنام چشمگیرند. تا سال ۱۹۶۳ همراه زندگی ماکس فریش بود و از ۱۹۶۵ در رم ساکن شد. تنها زندگی میکرد اما از زمانهی خود غافل نبود. شعرهایی در انتقاد از بمب اتمی نوشته است. در بهار ۱۹۷۳به لهستان رفت و از اوشویتز و بیرکینو بازدید کرد.
توماس برنارد، باخمن را باهوشترین و مهمترین شاعر اتریش در زمانهی خود میدانست. باخمن در فلسفه از آدورنو، برشت، هایدگر و ویتگنشتاین تاثیر بسیار گرفت. پایاننامهی تحصیلیاش را در «درک انتقادی فلسفهی هستی از نظر هایدگر» نوشته بود. اعتقاد داشت در زمانهای که فشارهای زندگی بر انسان حاکماند، هیچ عشقی ممکن نیست. در تمام آثار کوتاه او همیشه مرزی نامرئی وجود دارد برای تعدی. شرایط زنان را در جامعهای که مردان برای مردان ساختهاند تصویر میکند. در «مالینا» تنها رمان منتشر شده در زمان حیاتش از کابوس حضور نازیها مینویسد. تاثیر تصویرها و قصههای کتاب مقدس، فرهنگ یونان، کلوپستوک و ریلکه در داستانهایش به چشم میخورد. مینویسد: «در بازتاب محال در ممکن، امکاناتمان را انتظار میکشیم».
ترجمهی اینگهبرگ باخمن ساده نیست و جسارت میطلبد. شعرهای باخمن هوشمندانه نوشته شدهاند و در آنها فلسفه با تصویرهایی پیچیده و هراسآور به هم آمیخته. در این شعرها، عبارتها گاه چنان طولانیاند که راوی گم میشود. کلماتش به نمادها آغشتهاند و خواننده را سردرگم میکند. عبارتها اغلب با همان روال طبیعی در صحبتهای روزمره بیان میشوند اما قدرت تصویرپردازی چنان قویست که نفوذ به آنها را غیر ممکن میکند. دانش وسیع و قدرت تخیل او بهترین نمونههای شعر تغزلی آلمان را میسازند. زیستنگاری و تخیل در نوشتههایش به هم آمیختهاند. گذشته از این، مشخصات یکتای زبان آلمانی کمتر بازتابی در سایر زبانها دارد.
متاسفانه اینگهبرگ باخمن در ۱۷ اکتبر ۱۹۷۳ در سن چهل و هفت سالگی در حادثهی آتشسوزی آپارتمانش و در اثر سوختگی شدید مرد. سیگارش را با دقت خاموش نکرده بود! یک هفته بعد او را به کلاگنفورت برگرداندند.
منبع: سایت شاعران جهان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.