این شاعرها از معشوقهها بدترند
این چه مصیبتی ست که از دست این آدمها میکشم؟
مگر ممکن است تمام شب را
در محرمیت مصراعی بگذارانی؟
گوش کن، ببینم میتوانی بشنوی
ترانه ی پشت بامها و دودکشها را
یا این که صدای مورچهها را
که به لانه شان گندم میبرند؟
آیا ممکن است، منتظر طلوع خورشید نشویم،
تا در کنار دریا قافیههای دست دوم را
به رفتگران جلوی خانه ام بدهم؟
شیطان میگوید: «بازکن پنجره را؛
داد و فریاد کن، داد و فریادکن، داد و فریاد کن تا صبح.»
اکولالیا | #اورهان_ولی
ترجمه: #مجتبی_نهانی
از کتاب ترانهی پشت بامها و دودکشها
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.