دروازههای شهرت را به رویم بگشا
با تو آنقدر حرف دارم که
با گفتن تمام نشود
سالهاست من لحظاتی را زیستهام که
گره به نام تو خورده
دروازههای شهرت را به رویم بگشا
من در آنجا با تو
شهرهای دیگر را تصاحب خواهم کرد
این کوچهها
این میدانها
کفایت هر دویمان را نمیکند
اکولالیا | #اوزدمیر_آصف
ترجمه از #قادر_دلاورنژاد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.