عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی
زحمت دل کجا بری؟ آبله پاست زندگی
دل به زبان نمیرسد، لب به فغان نمی رسد
کس به نشان نمی رسد تیر خطاست زندگی
یکدو نفس خیال باز رشته ی شوق کن دراز
تا ابد از ازل بتاز ! ملک خداست زندگی
خواه نوای راحتیم ، خواه تنین کلفتیم
هر چه بود غنیمتیم سوت و صداست زندگی
شور جنون ما و من جوش فسون وهم و زنّ
وقف بهار زندگیست لیک کجاست زندگی
بیدل از این سراب وهم جام فریب خورده ای
تا به عدم نمیرسی دور نماست زندگی
اکولالیا | #بیدل_دهلوی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.