دیروز در خیابان
زنی که چشمانش هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت
لبخند زد به من
آهسته نزدیک شد
و با صدایی که هیچ شباهتی به صدای تو نداشت
صمیمانه پرسید :
ما یک دیگر را کجا دیدهایم ؟
در آن قصهی ناتمام نبود ؟
ناگهان تو را به یادم آورد
و گفتم : چرا
در آن قصه بود
اکولالیا | #واهه_آرمن
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.