سکوت، روشنایی، رضایت
اوایل عطر چیزیست
شاید اوایل آسان چیزی
همین ایستاده مقابلم
اما یادم نمیآید
اوایل عزیز اسمش چه بود؟
و سایهروشن دامنهای در مه
و سکوت
و روشنایی
و رضایت
دو صندلی خالی
فاختهای در خواب
و عطر چیزی عجیب
در ایوانی از نی و نارون
همه رفتهاند
و هر آن ممکن است
ماه بالا بیاید
ممکن است مسلمان شوم
ممکن است بروم گیتار خستهام را بردارم
یا باد بروم بردارم بیاورم
و یک اسم
سکوت، روشنایی، رضایت
و چیز
حالا یکی از شما
به این زن رو به مغرب نشسته بگوید
اینجا چه میکند؟
ماه، مزار، دی، دنیا
و یک چیز دیگر
من ساکتام، روشنام، راضیام
شما هم بروید
بروید زندگی کنید
اکولالیا | #سیدعلی_صالحی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.