گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکَن آینه اینقدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟
بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن، روح تو دریایی نیست
آه در آینه، تنها کِدرت خواهد کرد
آه دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
اکولالیا | فاضل نظری
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.